در هنگام تدريس سر كلاس ، لحظه است كه در پايان يك مبحث دشوار متوجه مي شوي كه تو و دانشجو به جهان متن يكديگر نزديك شده ايد، نشانه هاي ريزي دارد: به صندلي تكيه مي دهد، سرش را تكان مختصري مي دهد، نفس فراموش شده اي را فرو مي دهد، لبخند كوتاهي مي زند، آهان بي صداي مي گويد
و نگاهش از دهانم به چشمانم مي رسد
و در چشمانش
آن لحظه بسيار كوتاه و غيرقابل تكرار كه فورا در غوغاي صندلي و گفت و گو و سرو صدا و خنده ناپديد مي شود
همان يك لحظه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر